تحدی چیست ؟ + پاسخ به یک نمونه تحدی
تحدی، در لغت یعنی مبارزه طلبی و معارضه كردن، و در اصطلاح یك واقعیت تاریخی قرآنی است كه عبارت است از امر خداوند به مخالفان و منكران وحی قرآن و صدق نبوت حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه اگر طبق ادعای خود، قرآن را مجعول و پیش خود ساخته و اساطیر الاولین میدانند، نظیر آن را بیاورند.[۱]
تحدی در قرآن به سه صورت است: تحدی به آوردن کتابی مانند قرآن، تحدی به ده سوره، تحدی به یک سوره؛
اگر راست میگویید همانند آن را بیاورید« فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ»[۲] ترجمه: پس اگر راست میگویند سخنی مانند آن بیاورند.
« أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ»[۳] ترجمه: یا می گویند این [ قرآن ] را به دروغ ساخته است. بگو: اگر راست میگویید، ده سوره برساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که را میتوانید فرا خوانید)
«وَ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ»[۴] ترجمه: و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید ، پس- اگر راست میگویید- سورهای مانند آن بیاورید و گواهان خود را- غیر خدا- فرا خوانید).
تحدّى قرآن كريم اين بود كه مخالفان و كافران سورهاى مثل قرآن بياورند.
قرآن اين اعلام را نمود بدون آنكه سورهاى را مشخّص كند. و چون سورهها در عدد آيات مختلف است، و در موضوع و محتوا گوناگون و متضمّن سبكهاى فصاحت و بلاغت است لذا سوره كوثر با همان سه آيهاش معجز شده است همان گونه كه سوره بقره با دويست و هشتاد و شش آيه معجز اعلام گرديده است. اين امر دلالت مىكند بر آنكه اعجاز در قرآن بستگى به طولانى بودن يا كوتاه بودن سوره ندارد. نه به موضوع قانونگذارى، يا سبك داستان، يا اخبار مربوط به حشر و نشر، يا اخبار امتهاى پيشين مربوط است و نه به نظريات عقلى و انديشههاى والاى انسانى و امثال اينها. بلكه هر سورهاى در قرآن موضوع و مورد تحدّى است و معجز است. خلاصه آنكه تمام سورههاى قرآن با وجود تنوعات و فرقهائى كه ميان آنهاست معجز مىباشد.[۵]
سلام
بنده تنها به هدف بحث علمی و تقویت ایمانم، این چند جمله را برای تحدی با قرآن نوشتهام. لطفا نظرتان را بیان کنید:
به نام پادشاه بخشنده و دادگر
پادشاه کل دنیا را سپاس
او که وصفش از همه عالم جداس
مالک و فرمانده روز جزاس
ای انسان پادشاهی مر تو راست
گر بگویی پادشاه کل دنیا را سپاس
پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی
هر جمله از متن شما را نقل، و سپس نظر خود را در قالب نقد، عرض میکنم:
نقل: «به نام پادشاه بخشنده و دادگر»
نقد: این جمله بر پادشاهی که انسان باشد هم قابل تطبیق است، مثلا اگر قاصدی یا سربازی در برابر خسرو پرویز یا کوروش کبیر بایستد و همین جمله را در ابتدای سخنش بگوید، همه جمع حاضر، منظور از پادشاه در عبارت «به نام پادشاه بخشنده و دادگر» را خسرو پرویز یا کوروش کبیر میدانند! یعنی این جمله، بر یک انسانِ پادشاه هم قابل تطبیق است، و چنین مفهومی عین شرک و بت پرستی است. در حالی که در جمله «بسم الله الرحمن الرحیم»، این عبارت تنها بر ذات پاک حق تعالی دلالت می کند و هیچ شائبه معنای دیگری ندارد.
نقل: پادشاه کل دنیا را سپاس
نقد: باز هم همان اشکال قبلی بر این جمله وارد است، با همان توضیح. فرض کنید کسی در برابر کوروش کبیر که بسیاری از نقاط دنیا را در سیطره پادشاهیاش داشت، همین جمله را بگوید. حضار مجلس این جمله را قابل انطباق بر کوروش میدانند و منظور از پادشاه دنیا را او میپندارند و گمان میکنند که گوینده، دارد از کوروش تشکر و تمجید میکند، در حالی که در جمله «الحمد لله رب العالمین»، با دو لفظ «الله» _که نام خاص حق تعالی است_ و همچنین رب العالمین _که پرورش دهنده و به کمال رساننده همه مخلوقات است_ جای هیچ شک و شبهه و ابهامی باقی نمیماند و این عبارت تنها بر ذات یگانه او قابل تطبیق است.
نقل: او که وصفش از همه عالم جداس
نقد: اینکه توصیف او را از همه عالم جدا دانستهاید، باز دارای ابهام است؛ اوصاف خَلقی و شکلی و ساختاری او را جدا دانستهاید یا اوصاف خُلقی و باطنی و درونی او را؟! جمله از این نظر ابهام دارد؛ مثلا اگر کسی به این جمله شما اشکال کند و بگوید: یکی از اوصاف خُلقی مخلوقات این عالم، صفات نیک است؛ مثل راستگویی، احسان، خوش عهدی، مهربانی و مانند آن، شما که میفرمایید «او که وصفش از همه عالم جداس» آیا این صفات نیک را هم از او جدا میدانید و او را متصف به صفات نیک و پسندیده نمیدانید؟! با توجه به جمله «او که وصفش از همه عالم جداس» چه پاسخی میدهید؟
نقل: مالک و فرمانده روز جزاس
نقد: این جمله، تقریبا ترجمه «مالک یوم الدین» است، پس جمله جدیدی نگفتهاید. در تمام جملات قبل و بعد، او را پادشاه دنیا معرفی کردهاید و در تنها جملهای که او را صاحب و مالک سرای عُقبی و جهان دیگر معرفی نمودهاید همین ترجمهای است که از آیه سوم سوره حمد وام گرفتهاید؛ یعنی اگر این ترجمه را نمیآوردید و از خود قرآن کمک نمیگرفتید، یک اشکال واضح و روشن به نوشتار شما این بود که چرا آن سپاسشونده را تنها پادشاه دنیا معرفی میکنید؟! آیا پادشاه عقبی و سرای دیگر نیست؟! مثل آوردن غیر از عین آوردن است؛ جمله شما تقریبا ترجمه همان آیه سوم سوره مبارکه حمد است. اگر قرار باشد همان آیات را _ولو با جابجا کردن چند کلمهاش_ تکرار و کپی پیست کنید، هنری نکردهاید و مطلب تازهای نیاوردهاید!
نقل: ای انسان پادشاهی مر تو راست
نقد: انسان را به پادشاهی دعوت کردهاید. این پادشاهی با پادشاهی آن ستایششونده چه تفاوتی دارد؟ منظور، پادشاهی دنیاست یا هر دو جهان یا کنایه از سرافرازی و سربلندی؟! جمله قدری ابهام دارد. قرآن کریم انسان را به تسلیم در برابر پروردگار دعوت میکند و از او می خواهد که با شناخت خود و شناخت خالق و جهان پیرامونش، در دنیا و بر زمین به عنوان خلیفة الله زندگی کند و در عقبی هم به سرای رضوان الهی و فردوس برین برسد. برخی آیات شاهد در این باب:
بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره/۱۱۲)
آرى، هر كس كه خود را با تمام وجود، به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد، پس مزد وى پيش پروردگار اوست، و بيمى بر آنان نيست، و غمگين نخواهند شدوَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً … (بقره/۳۰)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمين جانشينى خواهم گماشت …وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ(توبه/۷۲)
خداوند به مردان و زنان با ايمان باغ هايى وعده داده است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ
نقل: ای انسان پادشاهی مر توراست گر بگویی پادشاه کل دنیا را سپاس
نقد: آیا صرف گفتن «سپاس پادشاه کل دنیا»، انسان را به پادشاهی میرساند؟! در اسلام آنچه که اهمیت دارد، در کنار اقرار، عمل پاک و خالصانه است. خیلیها ممکن است در ظاهر و به اغراض گوناگون، سپاس بگویند اما در عمل رفتار دیگری داشته باشند! پس صرف گفتن «سپاس مر پادشاه جهان را»، نمیتواند موجبات پادشاهی انسان را فراهم آورد. در قرآن کریم در کنار ایمان، به عمل پاک و خالصانه توجه شده است:
هر كس- از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حيات [حقيقى] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ (غافر/۴۰)
و هر كه كار شايسته كند- چه مرد باشد يا زن- در حالى كه ايمان داشته باشد، در نتيجه آنان داخل بهشت مىشوند و در آنجا بى حساب روزى مىيابند
نقل: گر بگویی پادشاه کل دنیا را سپاس
نقد: باز همان اشکالی که به جمله اول و دوم وارد بود، به این جمله هم وارد است؛ با همان توضیحات.
نکته دیگر اینکه، مفهوم کلی متن شما که ترکیب ناموزونی از کلمات عامیانه و غیر عامیانه را در بر دارد، این است که: «بعد از تشکر از پادشاه دنیا، انسان را به تشکر از او دعوت نموده و این را عامل پادشاهی او معرفی نمودهاید». جمله سوم و چهارم، عامیانه و غیر ادبی است! تنها دلیلش هم این است که نویسنده خواسته به زور آن را با جملات قبل و بعدش هم وزن نماید! صحیح این بود که به جای «جداس» بفرماید: «جدا است یا جداست» و به جای جزاس بفرماید: «جزا است یا جزاست». قافیه جمله پنجم هم ناقص است و باید به جای «تو راست» بفرماید: «تو را است»، که اگر این کارها انجام شود، جملات اینگونه می گردد:
به نام پادشاه بخشنده و دادگر
پادشاه کل دنیا را سپاس
او که وصفش از همه عالم جداست
مالک و فرمانده روز جزاست
ای انسان پادشاهی مر تو راست
گر بگویی پادشاه کل دنیا را سپاس
با این کار، وزن و قافیه این جملات به هم می ریزد! مگر اینکه مانند نویسنده محترم، از بدعت در آمیختن سخن ادبی و عامیانه استفاده شود و ضعف قافیه با وزن عوامانه پوشیده گردد! نتیجه اینکه متن مذکور هم از نظر محتوایی اشکالات متعددی دارد که برخی از آنها بیان شد، و هم از نظر ظاهری و ادبی.
در مجموع، نوشتارتان مبهم است و خواننده و شنونده را به جای هدایت به مقصود، دچار ابهام و تشویش ذهنی میکند. فرق است میان بیان موضوعی کلی، و ابهام گویی؛ نوشتار شما به دومی دچار است.
—————
منبع مطالب :www.askdin.com با اندکی تغییر
منبع تصویر شاخص: تبیان
پایان مطلب تحدی چیست ؟ + پاسخ به یک نمونه تحدی